یادداشت مجتبی پارسا
1403/1/2
در این کتاب نویسنده به سراغ مثال هایی میرود که اقتصاد فراتر از تصور روزمره ما وارد عمل شده و در حوزه های غیر از پول و بانک و بخش عمومی دست به تغییر و فعالیت زده و نتیجه آن نیز موفقیت آمیز بوده. کتاب داستانی را روایت میکند از اینکه چگونه یک اقتصاد دان موفق شد یک سازمان تروریستی که به آزاد و اذیت سیاه پوستان میپرداخت را نابود کند. نگرش اقتصادی یک نوع نگاه خاص بر اساس کمیت و کمیابی است و استفاده از آن در مواقعی میتواند ما را به نتایجی برساند که بدون وجود این نگاه رسیدن به آنها ممکن نبود. اما این کتاب نقطه ضعفی نیز دارد، ورود اقتصاد به همه شئون زندگی ممکن است باعث تغییر ارزش ها نیز بشود، این نکتهایست که نویسنده این کتاب اشاره ای به آن نداشته و همین نقطه ضعفی برای کتاب به شمار میرود. ورود اقتصاد و نگاه بازاری و نگاه هزینه فرصت نگرد به مسائل اجتماعی و فرهنگی ممکن است نتیجه ای معکوس داشته باشد و میتواند همانند مسکنی که درد فعلی را از بین میبرد و در آینده به بدن ضربه میزند عمل کند. این کتاب در کنار کتب اقتصاد رفتاری میتوانند نگاه به علم اقتصاد را تغییر دهد و به اقتصاددان اجازه دهد به مسائلی توجه کنند که تا پیش از آن توجهی به آنان نداشتند اما باید مراقب این نکته نیز بود که اقتصاد به ارزش های اخلاقی و اجتماعی ضربه نزند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.