یادداشت زهرا
1404/2/18
این اولین کتابی بود که از هوشنگ مرادی کرمانی خواندم و سرآغاز راهی که مرا، اگر نگویم شیفته میتوان گفت علاقمند به قلم خودمانی، گیرا، ساده و در عین حال عمیق و پر از جزئیاتش کرد. و من از لحظهای که سرگذشت آقای دباغ، مدیر سرسخت و درعین حال لطیف مدرسه، مهین خجالت زده از گذشته اش، معصومه نجات یافته از زلزله عظیم روستا و هستهی آلبالوی فرورفته در گوش بابا را خواندم دوست دارم مثل مرادی کرمانی در اتفاقات روزمره، بیشتر بیاندیشم تا شاید خاطره ای بشود ساده، شیرین و عمیق..
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.