یادداشت راضیه بابایی
1403/8/26
داستان اینطور شروع میشود که رعنا خانم پسری دارد که بیمار است و چشمش باید عمل شود.... دو صفحه ابتدایی کتاب را برایتان گفتم. باقی داستان در مورد سه پسر است که آرزویی دارند و برایش تلاش میکنند یک آرزوی خیلی خیلی بزرگ و عجیب... در انتهای داستان هم پسر رعنا خانم عمل میکند و تمام. ولی در خلاصه طاقچه در مورد این کتاب نوشته داستان رنج های زنی به نام رعنا که سعی میکند با وجود سختی ها به زندگی ادامه دهد😄😄😄 نمی دانم این خلاصههای کتاب را چه کسی برای طاقچه می نویسد! نه تنها باعث گمراهی خواننده در انتخاب کتاب است بلکه از نظر حرفهای باعث تضعیف برنامه طاقچه میشود. حالا برگردیم سر اصل داستان: این کتاب تنها یک نکته قوت دارد که زبانش داستانی و سالم است. ولی از نظر داستانی بسیار ضعیف است زیرا شخصیتها در برابر خواستهشان هیچ مانعی ندارند! یک قصه آبکی از سه بچه محصل که نمی دانیم چند سالشان است، آنوقت تصمیم میگیرند ابزاری بسازند که با آن از سیاره زحل الماس جمع کنند. همش در مسجد هستند و حاج آقا آنها را به مهندس سازمان فضا معرفی میکند و خلاصه که آرزوی بچه ها به ساختم دستگاهی که نمونه خاک از ماه بیاورد تقلیل می یابد و تمام و جالب اینکه سازمان فضایی از این گل پسرها دعوت به همکاری در ساخت پروژه شان میکند! در المپیاد هم اول میشوند. چشم یکیشان هم که عمل میخواست زود خوب میشود. نه خبری از تعلیق هست نه باور پذیری و نه هیجان. یک خط صاف از یک تصمیم عجیب و اجرای آن. گول جلد کتاب را نخورید . داستان ایرادات جدی دارد.اگر خدای نکرده این کتاب را خریدهاید امیدوارم ۹ تا ۱۲ ساله به زور آن را بخوانند.به گمانم کتاب با این قصد نوشته شده است که روحیه خودباوری در نوجوان تقویت شود. ولی متاسفانه موفق نبوده است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.