یادداشت راضیه بابایی
1402/10/20
سوژه داستان گیرنده و جذاب است. مخاطب نمی تواند خوانش کتاب را رها کند تا بفهمد عاقبت قهرمان داستان،الیاس،چه می کند. مکان داستان ترکمن صحراست و قهرمان نوجوان کتاب، سنی مذهب است. وقتی الیاس به تهران می آید دوست صمیمی او در مسجد و مدرسه شیعه است . نویسنده با هوشیاری از کنار اختلافات این دو مذهب عبور کرده و به صورت عملی، وحدت آفرینی کرده است. چند واقعه تاریخ معاصر در خلال داستان گنجانده شده اند.همچنین چند مکان مثل زندان ساواک به تصویر کشیده شده است. اسامی خیابان ها و کوچه ها و میدان هایی که محل تظاهرات بر علیه شاه بوده است ، عنوان شده است و برای نوجوانی که ساکن تهران باشد یا خیابان های تهران را بشناسد، تصویر سازی مکانها و وقایع به خوبی در ذهن شکل می گیرد. سوژه مبارزه با ظلم و ناعدالتی قدیمی نمی شود ، ولی برای نوجوان امروزی که مصداق های دیگری از عدالت خواهی و احقاق حق در ذهن دارد، سخت است با داستان ارتباط بر قرار کند و به شخصیت ها نزدیک شود. در نیمه دوم کتاب، متن حالت شعاری به خود می گیرد و در چند مورد متن اعلامیه های امام خمینی در زمان انقلاب در کتاب آورده می شود. رفتار شخصیت ها به تیپ نزدیک می شود و داستان تازگی خود را از دست می دهد. شرح جزییات شکنجه ی ساواک بسیار دردناک است. این حد از خشونت مناسب گروه سنی نوجوان نمی باشد. مشکل بزرگ کتاب زاویه دید و زبان روایی است. در زبان روایی همذات پنداری احساسی با داستان کم می شود. مخاطب قهرمان و بقیه شخصیت ها را در فاصله با خود حس می کند و از نظر عاطفی به کتاب نزدیک نمی شود. این روش قصه گویی برای داستانی سرشار از ماجراجویی، نمی گذارد که مخاطب در کنار قهرمان از وقایع داستان و اعمال شخصیت لذت ببرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.