یادداشت زهرا میکائیلی

        داستان از زبان دختر ۶_۷ ساله‌ی خانواده تعریف می‌شود. خبر بدی می‌رسد که همه‌ی بزرگترهای شهر را نگران و ناراحت می‌کند ولی به بچه‌ها چیزی نمی‌گویند. اما بچه می‌فهمد که خبری هست از نگاه‌ها، پچ‌پچ‌ها، خستگی‌ها و بی‌حوصلگی والدینش.
اولش می‌خواهد یک کار بزرگ انجام دهد ولی بعد می‌فهمد شاید از پس کارهای بزرگ برنیاید  ولی می‌تواند کارهای کوچکی برای خانه‌ و خانواده‌اش انجام دهد که حالشان کمی بهتر شود.
      
20

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.