یادداشت درسا دادعلیپور

        "یک روز اتفاقی می افتد و همه می گویند :« درست است، فلانی بود که...» "

ایده کتاب خیلی جالب بود اما به نظرم در پردازش اون یکم مبالغه شده بود . با این حال با کمی فکر کردن مورد هایی رو در اطرافم پیدا کردم که شباهت هایی به این سناریو داشتن مثل دانش آموزی که بی خود و بی جهت توسط بقیه کلاس نادیده گرفته می شه و مورد تمسخر قرار می گیره .این کتاب به خوبی نشون می ده که فقر و جنگ و جهالت چگونه بعضی از ما انسان هایی که ادعای درستکاری داریم رو به اوج رذالت می رسونه .
اگه به چند ساعت پیش برمی گشتم این کتابو تقریبا تا صفحه ۵۰ می خوندم شایدم کمتر ( دقیق یادم نیست کجا شروع به کتک کاری می شه) چون تا اونجا درس عبرتی برای من بود و ادامه اش فقط توصیف کارای چندش بود .