یادداشت ریحانه خرّم
1403/12/24
📖 به بهانه ۲۹ اسفند، روز ملی شدن صنعت نفت ایران کتاب همسایهها از جمله آثاری است که جای خالیاش در کتابهای درسی ما احساس میشود؛ اما نه در دوران پیش از انقلاب و نه پس از آن، اجازه انتشار گسترده نیافت و تنها در تیراژ محدودی منتشر شد. اگر احمد محمود را نمیشناسید، او نویسندهای است که مهارت شگفتانگیزی در ترسیم خانه، کوچه و محله در ذهن خواننده دارد. شخصیتهای او را از خلال مکالمات روزمرهشان میشناسیم، گویی خود در آن محله زندگی میکنیم. پس از خواندن همسایهها، خانه تکتک شخصیتها، وسایل داخل اتاقهایشان و حتی روابط خصوصیشان را میشناسیم. این داستان را از نگاه خالد، نوجوانی که دوران ملی شدن نفت را روایت میکند، میخوانیم. برای بسیاری از ما، ۲۹ اسفند صرفاً یک روز تعطیل تقویمی است که در آن مصدق نفت را ملی کرد؛ اما برای خالد، این روزها سرشار از فقر، بحران و استیصال است. ❝ او از روزگاری میگوید که در آن ایرانیها باید نوکری عربهایی را بکنند که خود، نوکر انگلیسیها هستند. ❞ حین خواندن کتاب، بارها با خود گفتم چه خون دلی خوردیم تا توانستیم پای بیگانه را از خاک خود بیرون کنیم. چقدر درد، شکنجه، زندان و خون پشت این روزهای ماست... عجیب نیست که همچنان هم روزگار بر ما سخت میگذرد. احمد محمود در سال ۱۳۵۴ روایت میکند که این خون در شیشه شدنها از خیلی قبل از دهه ۲۰ آغاز شده بود. خالد از گوشت و مرغ خاطرهای دور دارد، چرا که هر شب غذای اصلیشان اشکنه است و بابت همان هم شکر خدا را به جای میآورند. دست روزگار، خالد را زودتر از آنچه باید، بزرگ میکند. او چارهای ندارد جز مواجهه با حقیقتهایی که هر روز در اطرافش رخ میدهد. ما همراه با او این حقایق را میبینیم، اما همزمان از شیطنتها، شهوتها و نگاههای نوجوانانهاش نیز بیخبر نمیمانیم. در سالهای دور، مردم ایران را با این باور تربیت کرده بودند که نفتشان متعلق به آنها نیست و ایرانیها فقط سرایداران سرزمین خود هستند؛ چرا که به باور استعمارگران، جز انگلیسیها کسی عرضه و دانش بهرهبرداری از این طلای سیاه را ندارد. اما مردم ایران جنگیدند تا این باور را از جان خود بیرون کنند و بگویند: ❝ ما سرایدار این سرزمین نیستیم، ما مالک آنایم و دست خر کوتاه! ❞ همسایهها پر از مکالمات و دیالوگهای ناب است، جملاتی که ارزش قاب کردن به دیوار را دارد. احمد محمود پند و درسهای زیادی در دل قصهاش گنجانده، اما نه با زبان خطابه، بلکه با روایتهای زنده و واقعگرایانه. او بدون سانسور، وجوه تاریک شخصیت خالد را نیز به تصویر کشیده، اما قصدش تحریک یا اروتیکنویسی نبوده است، بلکه میخواهد زندگی را همانگونه که هست، نشان دهد. احمد محمود راوی قصههای جنوب ایران است، چه در زمین سوخته که از روزهای نخستین حمله عراق میگوید، و چه در مدار صفر درجه که فضای امنیتی و مبارزاتی بعد از کودتای ۳۲ را روایت میکند. یافتن همسایهها در بازار کتاب چندان آسان نیست و نیاز به جستوجوی بیشتری دارد، اما بیتردید ارزش این تلاش را دارد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.