یادداشت زینب جابری

        ~آقای حسن زاده ی عزیز، چه زیبا می نویسید از دنیای دختران! ~

اولین کتابی که از آقای حسن زاده خوندم، زیبا صدایم کن بود.
یادمه که چقدر دوسش داشتم(همین پارسال خوندم).
وقتی تو فروشگاه کانون جلوی سینما آزادی چشمم به اسم (فرهاد حسن زاده) روی جلد هستی افتاد، بدون هیچ درنگی کتاب رو برداشتم و مطمئن بودم که قراره با داستان قشنگی رو به رو بشم.
کتاب رو که خوندم احساس کردم چقدر با هستی احساس همدردی میکنم!
وقتی بچه بودم همیشه تو پارک دنبال تفنگ بازی بودم و صدتا تفنگ اسباب بازی و بیسیم و فلان و بهمان داشتم؛ این بساط در حدی بود که اون موقع ها احساس می کردم شاید یه اشتباهی شده باشه
من باید  پسر میشدم با این روحیه ام!
خلاصه که هستی جون خیلی به دلم نشست
باعث شد یاد کوچولویی های خودم بیفتم.

      
22

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.