یادداشت میلاد تقی‌زاده

        این کتابم بالاخره به پایان رسید و یه تیکه از قلب ما توی شهر خرس جا موند...

سفر و تجربه‌ی زیبایی بود. اواسط کتاب سوم یعنی همین برندگان؛ دلم می‌خواست زودتر این قصه تموم بشه و سرنوشت شخصیت‌ها رو بفهمم ولی خب هرچی به آخر کتاب نزدیک‌تر می‌شدم، برعکس اواسطش دلم نمیومد که تمومش کنم... قلم فردریک بکمن واقعاً جادوییه. جوری که موقع خوندن این کتاب، یک سری تجربه‌های نزدیک به اتمسفرش رو تو دنیای واقعی از نزدیک تجربه کردیم. مثل پیست اسکی ایران مال که بهش سر می‌زدیم، یا پسری که مو به مو از نظر ظاهری نزدیک به شخصیت بوبو بودش... من خودم به شخصه هیچ‌وقت این قصه رو فراموش نمی‌کنم و قول میدم تا ابد هروقت که اسم هاکی اومد، یاد شهر خرس بیوفتم.

راستی اگر عاشق این سری شدید، پیشنهاد می‌کنم سریال Beartown 2020 رو که شبکه اچ‌بی‌او از کتاب اول این سری ساخته؛ حتماً تماشا کنید. از نظر نزدیک بودن تصوراتتون به متون کتاب برام بعدا اگر دیدینش اینجا بنویسید... واقعیتش ما از تماشای اون مینی‌سریال هم خیلی لذت بردیم.

امیدوارم هرکجا که هستید و الان دارید این متن رو می‌خونید؛ روحتون به پاکی بنی، قدرت‌تون به اندازه‌ی مایا، قلبتون به بزرگی بوبو، استعدادتون در زندگی به خوبی آمات و اطرافتون پر از دوستانی مثل آنا و تس باشه.

زنده باد فردریک بکمن
و زنده باد آنانی که این سه‌گانه رو مثل ما خوندن و ازش لذت بردند.
      
5

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.