یادداشت F V

F V

F V

3 روز پیش

ادموند دان
        ادموند دانتس دریانورد جوانی است که دارد کاپیتان می‌شود. نامزدی دارد که می‌خواهد با او ازدواج کند. او در نهایت خوشبختی به نظر می رسد. اما حسادت و طمع اطرافیانش بختش را به تیرگی می‌کشاند. دو نفر حسود دسیسه ای میچینند.  در روز عروسی اش، درست قبل از عقد او را دستگیر می‌کنند و به زندان می برند. جایی که ادموند خود آنجا را قبر می‌خواند. در آستانه جوانی او را زنده به گور می‌کنند. و او هر روز با خود قسم میخورد که انتقام بگیرد.
      
11

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.