یادداشت سمیه زارعی
1403/6/12
شما همیشه زنده هستید و غزل فکر میکنید جناب بهمنی... باورم نمیشه... ذهن و قلب پر از واژه های آتشین عاشقانه ی شما در سکوت رفته باشه... کاش باز هم مینوشتید: «باور کنید حالوهوایم مساعد است این شایعات شیوه برخی جراید است یک صبح تیتر میشوم: این شخص... [بگذریم] یک عصر: خواندهاید... و تکرار زاید است من زندهام هنوز و غزل فکر میکنم باور نمیکنید، همین شعر، شاهد است» هر وقت تصویر و صدای شما رو میدیدم و می شنیدم خوشحال بودم که هستید و غزل فکر میکنید... شما که گفته بودید " من دل رفتن نداشتم درخت خانه ات ماندم..." جای شما و عاشقانه های شما همیشه در قلب ما سبز خواهد ماند... درخت خانه ی دل ما... جناب بهمنی...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.