یادداشت خانه ادبیات نوجوان

        آخرین باری که یکی از اعضای خانواده‌تان از یک سفر برگشت کی بود؟ پریروز؟ هفته پیش؟ هر موقعی که بود آن را به یاد بیاورید. آیا نگران بودید خدایی نکرده در جاده اتفاقی برایش بیفتد؟ حالا تصور کنید برنمی‌گشت. هر چقدر هم  زنگ می‌زدید جواب نمی‌داد. شما هر جوری بود آن شب را می‌گذراندید و صبح می‌‌دیدید شبکه‌های اجتماعی پرشده از این خبر که: دیوار بزرگ کشیده شد! دیوار دقیقا بین شما و او قرار گرفته است.
احتمالاً دیگر فهمیدید راجع به چی صحبت می‌کنم: دیوار برلین!

دیگر همه‌مان می‌دانیم این دیوار چه آسیب‌هایی به مردم تحمیل کرد. اما این دفعه بیاید یک کار دیگر بکنیم. یک ذره‌بین بگذاریم روی نقشه آلمان سال۱۹۶۱. تقریباً در مرکز برلین، در یکی از محله های آرام، در یک آپارتمان خلوت، گرتای دوازده ساله با خانواده‌اش زندگی می‌کرد. تا اینکه دیوار زندگی‌اش را به هم ریخت و خانواده‌اش را از هم جدا کرد. خب، گرتا به خودش می‌گوید: گرتا نیستم اگه دوباره بابا و داداش رو برنگردونم خونه! صبر کن! اصلاً ما میریم!

شخصیت پردازی کتاب آنقدری قوی است که وقتی مادر گرتا غر می‌زند و همچنان وقتی که می‌بینید چطور فضا را مدیریت می‌کند می‌گویید "این خودِ خودِ مامانمه!" یا وقتی پدر گرتا را می‌شناسید، دوست دارید شب بیاید بهتان شب بخیر بگوید. همه‌ی شخصیت‌ها چیزی برای یاد گرفتن دارند و می‌توانند تا مدت‌های مدت‌ها همراه شما بمانند.

ریتم و روال داستان به اندازه مناسب کند و تند می‌شود. خبری از جمله ها و توصیف‌های اضافه اعصاب خرد کن نیست. جنیفر ای نلسن از همان اول آنقدر ستون‌های داستان را خوب جا می‌گذارد که از شب اول دیوار شما پرت می‌شوید توی داستان و برای چند ساعتی در آلمان زندگی می‌کنید.

پیام‌هایی که داستان تعریف می‌کند خیلی قشنگ هستند و آنها را خوب به شما می‌فهماند. چیزی مثل ارزش‌های خانوادگی که کمتر دیده‌ایم ماهرانه بیان بشوند. و در ادامه مبارزه برای عدالت و حق که دیگر چیزی برای گفتن باقی نمی‌گذارند. و البته شناخت فرهنگ آن موقع در آن جغرافیا که خوب است.

بعد از خواندن این کتاب دیدتان نسبت به دخترها و پسرهای ۱۲ ساله تغییر می‌کند. امیدوارم بهشان این باور را بدهید که نه برای دنیا، ولی برای خانواده‌شان یک معجزه هستند و همین یعنی کافی بودن. 
و در آخر خودتان! آرزو می‌کنم گرتای درون‌تان را فراموش نکنید و باهاش باکله بروید در دیوار زندگیتان!

نویسنده‌ی مرور: مهدیه سادات سبط‌النبی
      
49

4

(0/1000)

نظرات

خیلی باحال بود😁

1