یادداشت معصومه آوا
3 روز پیش
شهید یحیی سنوار در زندان اسرائیل تصمیم میگیرد از خاطرات اشرف ابوحمزه، هم بندی اش داستانی بنویسد. و آن داستان شد سنافور! هیچوقت تصور نمی کردم کسی که اصطلاحا مرد جنگ است بتواند اینطور لطیف و شاعرانه و در عین حال با صلابت قلم بزند. به قول متن پشت جلد کتاب، یحیی سنوار در نوشتن هم میجنگد! عشق به وطن از تک تک کلمات شهید سنوار بیرون میریزد، هم در خار و میخک و هم سنافور. علاوه بر اینکه از فلسطین و غزه میخوانی، از روزهای آزادی، از خوی وحشی صهیونیست و از چرایی مبارزه و مقاومت؛ ادبیاتی میخوانی که بر جانت مینشیند. قلم ابوابراهیم را بسیار دوست دارم...چونکه از دل بر میآید لاجرم بر دل مینشیند. داستان در ۷۰ صفحه به طور خلاصه و ماهرانه به زندگی اشرف ابوحمزه از کودکی تا دستگیری و محکوم شدن به سه بار حبس ابد میپردازد. در ابتدای کتاب گفته شد این یک کتاب از مجموعه کتابهاییست که برای شناساندن بزرگان مقاومت خواهند نوشت؛ نمیدانم در بحبوحه جنگ این مراد حاصل نشده یا هنوز به دست ما نرسیده است. مشتاق دوباره خواندن از شهید سنوار هستم، حالا که از دستشان دادیم امیدوارم باز هم نوشته از ایشان باقی مانده باشد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.