یادداشت سهیل خرسند
1401/9/19
4.1
21
"سرزمین نگونبختی که از به یاد آوردن خود نیز بیمناک است! کجا میتوانیم آن را سرزمین مادری بنامیم که گورستان ماست؟ آنجا که جز از همه جا بیخبران را، خنده بر لب نمیتوان دید، آنجا که آه و نالهها و فریادهای آسمانشکاف را گوش شنوایی نیست، آنجا که اندوه جانکاه چیزیست همهجا یاب، و چون ناقوس عزا به نوا درآید کمتر کسی میپرسد که از برای کیست؟ و عمر نیکمردان کوتاهتر از عمر گلیست که به کلاه میزنند، میمیرند، پیش از آنکه بیماری گریبانگیرشان شود." تو چنین خوب چرایی آقای شکسپیر؟!؟ مکبث یکی از بهترین، جذابترین و قویترین نمایشنامههایی بود که تا به امروز خواندم. آنقدر عالی که بود ارزش بارها خواندن و لذت بردن از آن را دارد. ترجمهی آقای داریوش آشوری هم ترجمهای غنی و کامل بود. مقایسهای که به لطف دو زبانه بود کتاب با متن انگلیسی به خصوص در بخشهایی که زنان جادو حرفشان را با وزن شعر بیان میکردند، انجام دادم... در فارسی نیز اشعار مورد اشاره وزن دار بودند که به این ترجمه اعتبار زیادی بخشیده. نوزدهم آذرماه یکهزار و چهارصد و یک
11
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.