یادداشت کتابگردون
1401/10/18
تو با پسرانت چگونه بودی که اینگونه مرد تحویل انقلاب دادی؟ عکس روی جلد جرقه ای بود که برای خرید کتاب قصه ننه علی در وجودم افتاد... با خودم گفتم این عکس معروف روی جلد چه میکند! خریدمش، همان ساعت اولیه کتاب را که به نیمه رساندم ، با خود گفتم؛ مگر همچین وقایعی امکان دارد... مگر یک زن چقدر میتواند صبر و تحمل داشته باشد... رجب چرا اینجوری میکند! چرا؟ مگر این مرد، پدر دو شهید نیست؟ چرا بس نمیکند! امیر و علی شاه آبادی نمونه ای کوچک از عظمت و بزرگی مقام شهید هستند. مادر آنها زهرا یا همان ننه علی، زنی مومن، انقلابی، جهادی، فداکار و صبور که هر لحظه حضور خدا و توسلش به حضرت زهرا (س) را در قصه میبینی و حسش میکنی. به خاطر بچه هایش چه سختی هایی را که تحمل نکرد، چه مصیبت های که نکشید... سختی های که پسرانش را به راه انقلاب، جوانمردی، غیرت و درستکاری و در نهایت به شهادت رساند... پای این صفحه ها بارها فشار و مشکلات خودم را فراموش کردم و به حال و روز زهرا گریه کردم؛ با سختی و دوری شهیدش پیر شدم، موهایم سپید شد و رنج ۱۲ سال دوری از مهربان ترین همدمش را درک کردم... چه زیبا احکام یاد دیگران میداد، چه ساده و با لطافت اسلام و قرآن را آموزش میداد... با نداری اش، هر لحظه به فکر همسایه ها بود و از کمک به آن ها دریغ نمیکرد! ننه علی، به قربان وداع غمگینت، چه زیبا با استخوان های پاره تنت سخن گفتی و لالایی برای غنداق کوچکش خواندی. روایت قصه ننه علی، عالی و خواندنی بود که چند ساعتی همه چیز را فراموش کردم و غرق در داستان شدم، نثر در عین سادگی جذاب و هیجان انگیز بود، یکنواخت بود ولی یکنواختی داستان شما را خسته نمیکرد، با اینکه غم و غصه های زهرا تمامی نداشت ولی میخواستی ببینی آیا از این بدتر هم رخ میدهد یا نه؟!! جالب است پسر اول او امیربود ولی او به ننه علی معروف شد... که این خودش داستان دارد ننه علی، سال ها سخت تلاش کرد و بسیار جهاد کرد تا شرمنده اسلام و این انقلاب نباشد، او با شهادت جگرگوشه هایش با افتخار سرش را بالا گرفت. خدا عمر طولانی به ایشان عطا کند. پیشنهاد میکنم حتما این کتاب رو بخونید واقعا عالی بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.