یادداشت خانه ادبیات نوجوان
7 روز پیش
زمان برگشتن به گرینگیبلز رسیده؟ خیر! یعنی آنی میخواهد دوباره برای زندگی به جای دیگری برود؟ بله! دخترکوچولوی موقرمز ما که دیگر برای خودش خانمی شده، میخواهد برای کار و تدریس، به ویندی پاپلرز برود. آنجا در خانهای به همراه سه خانم دیگر زندگی میکند. شغل معلمی قرار است برایش پر از چالشهای بزرگ و کوچک باشد. ولی میدانید که، آنی قرار نیست تسلیم شود. میتواند دیر یا زود، دل هر کسی را به دست بیاورد. ولی اینبار چطور؟ ویندی پاپلرز پر از اتفاقات غیر منتظره برای آنی است. اتفاقاتی که فقط مربوط به کلاسها و مدرسه نمیشوند و زندگی شخصیاش را هم درگیر میکنند. نکتهی جالبی درباره جلد چهارم وجود دارد. آن هم این است که بخش قابل توجهی از این جلد، در قالب نامههای آنی روایت میشود. نامههایش به گیلبرت، که دیگر دشمن خونی آنی شرلی نیست. ولی ما جوابهای گیلبرت را نمیخوانیم. فقط اجازه داریم در نوشتههای خود آنی سرک بکشیم و از زاویه دید خودش به زندگی در ویندی پاپلرز نگاه کنیم. با اینکه قالب داستان گاهی از سوم شخص به اول شخص تغییر پیدا میکند، خانم مونتگمری به خوبی از عهده نوشتن برآمده است. همهی شخصیتهای جدید قابل درک هستند. هرکدام احساسات و رفتار ویژه خود را دارند. فرقی ندارد که خدمتکار بد اخلاق خانه باشد یا دخترکوچولویی کمحرف و خجالتی، میشود با همهشان ارتباط بر قرار کرد. این نکته، آنی شرلی در ویندی پاپلرز را برای من خیلی دوستداشتنی میکند. نویسندهی مرور: ریحانه عارفنژاد
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.