بادام رو در نهایت خوندم. نوشته نویسنده آخر کتاب خیلی جالب بود برام، اینکه این شخصیتها از کجا اومدن. حالا احساسات برام زیباترن حتی خشم و غم. و البته اشاره به آمیگدلهای خاموش در مردم. فکر میکنم چی میشد این همه احساسات رو نداشتم؟ شبیه خاکستری دیدن همه چیز میبود.