یادداشت نورالله قلی زاده

        این کتاب نوشته مظفر سالاری و با موضوع یک داستان تاریخی و واقعی می‌باشد. داستان از اینجا شروع می‌شود که مردی ادویه فروش و زِیدی مذهب که در بازار بغداد دکانی دارد روزی می‌بیند که ماموران حکومت عباسی، شخصی را به قفسی انداخته‌اند و او را به سوی زندان بغداد می‌برند. وقتی از اطرافیان در مورد آن شخص می‌پرسد متوجه می‌شود که او به جرم ادعای پیامبری دستگیر شده است. راستی یادم رفت که بگویم نام آن مرد ادویه فروش علی بن خالد است. علی بن خالد فرد کنجکاوی بود و از آنجا که در بین درباریان، دوستان و آشنایانی داشت، به زندان می‌رود تا از ماجرای آن مرد سر در بیاورد. اسم شخص زندانی ابراهیم بود. وقتی علی بن خالد در مورد ادعای پیامبری از ابراهیم می‌پرسد متوجه می‌شود که این یک تهمت است. ابراهیم داستان پرفراز و نشیب خود را تعریف می‌کند. داستانی که از یک عشق شروع می‌شود و به اینجا می‌رسد که روزی امام جواد علیه السلام به دنبال ابراهیم می‌آید و در مدت ۵ روز او را به سفر عتبات عالیات و سفر واجب حج می‌برد. همین ادعا موجب دستگیری وی می‌شود در پایان نیز ابراهیم توسط خود امام و به همان شیوه آزاد می‌شود و این قضیه باعث شیعه شدن علی بن خالد نیز می‌شود. 
یکی از نکات این کتاب معرفی و تحلیل شخصیت‌های تاریخی مانند ابن ابی داوود (قاضی دربار)، ابن زیات (وزیر دربار عباسی)، و از همه مهمتر ابن سکیت  (از یاران و شیعیان عالِم و باوفای امام جواد و امام هادی علیه السلام) می‌باشد که این کتاب را برای مخاطبان خود مفید و سودمند می‌کند.
      
14

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.