یادداشت پیمان قیصری

مرگ کسب و کار من است
        در این کتاب ما با داستان زندگی رودلف لانگ آشنا میشیم، شخصی واقعی اما با اسمی غیر واقعی. در واقع به نظر میاد این کتاب زندگینامه رودلف فرانتس هوس افسر ارشد اردوگاه آشویتس باشه با اندکی دخل و تصرف توسط نویسنده. رودلف در یک خانواده با پدر به شدت سختگیر و مذهبی بزرگ میشه و پدرش به خاطر توبه از گناهی که کرده تصمیم گرفته در صورتی که بچه‌ش پسر بشه اون رو به کشیش شدن وادار کنه. البته که این اتفاق نمی‌افته. این ابتدای داستان این کتابه و در ادامه تمام زندگی رودلف رو می‌خونیم. مقدمه‌ی مترجم به نظرم خیلی عالی بود. دو جور میشه به کتاب نگاه اول اینکه در پی تبرئه‌ی رودلف هست و بیان می‌کنه که اون فقط دستورها رو اجرا کرده و گناه اصلی گردن مقامات بالاتره، خب این که گناه بیشتری گردن مقامات بالاست درست اما این تبرئه کننده‌ی جرم رودلف و بقیه‌ی افسران نیست، کما اینکه اگر کسی حاضر به اجرای دستورات نباشه، یک مقام بالا به تنهایی توان انجام همه‌ی کارها رو نداره. اما نگاه دوم که به نظر من درست‌تر هست و احتمالاً نویسنده هم این نگاه رو داشته اینه که تمام این داستان به خاطر اینه که آلمان بازنده‌ی جنگ شده و شاید اگر برنده‌ی جنگ بود نه تنها کسی آلمان رو بازخواست نمی‌کرد شاید حتی افرادی مثل رودلف از مفاخر آلمان و قهرمانان پیروز جنگ بودند و این نگاه قابل تأملی ست. ه
      

13

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.