یادداشت ضحی مختارزاده

مورتالیته و جیغ سیاه: روزنوشت های یک رزیدنت زنان
        بزرگترین حسن کتاب این است که بی تعارف و بی پرده، آنچه رخ داده را از بد و خوب روایت کرده و مثل اکثر نوشته های این چنینی که ملاحظه هزار جا و هزار کس را دارند، در این کتاب این خبرها نیست و واقع گرایانه فضای موجود در بیمارستان در برهه ای خاص را توصیف می کنند و این به نظر من بسیار ارزشمند است. چون ما در ایران همه با هم تعارف داریم و این مانع پیشروی و بهبود جامعه است. تعارف های بیجا در جامعه ما، باعث می شود و که افراد کوشا و مستعد، دلسرد شوند و زحماتشان دیده نشود و در مقابل افراد زیر کار در رو مجال بیابند.
به هر حال از  بابت ترسیم فضای واقعی (هرچند تلخ و ناگوار) بسیار سپاسگزارم.
با این کتاب گریه کردم و خندیدم. کتاب خوبی بود.
هرچند باید در جریان باشید که به هر دلیل از حدود اواسط کتاب، ترتیب زمانی چندان رعایت نمی شود و خط زمانی شکسته می شود، ولی این مانع درک داستان و ارتباط برقرار کردن با آن نمی شود و مشکلی نیست.
      
1

13

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.