یادداشت Baran Kangarloo
1401/2/12
.کتاب خیلی عجیب بود لحن نویسنده طوری که انگار در حال دیدن یک فیلم تاریخی بودیم که وسطش بازیگر یادش میرود تاریخی صحبت کند این کتاب هم دقیقا همینطور بود بعضی اوقات طوری با ادبیات سخت نوشتهشده که باید چند دور بخوانی تا تازه متوجه شوی نویسنده چه میخواهد بگوید و بعضی اوقات هم خیلی راحت بود که شک میکردی این همان کتابی است که تا دو صفحه پیش نمیدانستی چیست.و به نظرم این که کتاب تعادل نداشته باشد خوب نیست. 2. معمولا در هرکتابی که خواندم هرموضوعی را زیاد باز میکنند اما در این کتاب اصلا اینطور نبود نویسنده از مرگ مادر آراستی سریع عبور کرد و فقط گفت که آراستی گریه کرد و اینها و میشود گفت نویسنده از این اتفاق به سرعت عبور کرده که به جاهای مهم داستان برسد و خواننده را پای کتاب نگه دارد اما برخی کتابها اینگونه است که نویسنده حاضر است هرکاری بکند و هر توضیح اضافیای بدهد تا فقط تعداد صفحههای کتاب بیشتر شود. 3. در کنار آن متن سخت دیالوگها منطقیتر بود نمیشود گفت که عامیانه بود و فقط از واژههایی مثل چیزهایتان استفاده کمی شدهبود اما در کل بخش کلی جمله مانند گفتوگو های ما نبود و کاش همینطور کل داستان را روایت کردهبود. در باقی کتاب ها معمولا دیالوگها با زندگی عادی ما تفاوت زیادی ندارد. 4. با توصیفها میشد به خوبی فضا را تصور و حتی دید اما بعضی از اوقات توصیف ها خیلی زیاد میشد طوری که به خودت میآمدی و میدیدی نصف صفحه را در حال خواندن توصیف بودی اما بهنظرم توصیف ایوان از بهترین توصیفهای کتاب بود چون هم بهاندازه بود هم میتوانستیم فضا را تصور کنیم. 5. بیشتر کتابها در کنار موضوع اصلی به حاشیه زیاد میروند و مثلا درست وسط داستان از دلیل علمی یکچیزی میگفتند اما در این کتاب نویسنده تلاشش را کردهبود که از موضوع اصلی خارج نشود و فقط داستانی را تعریف کند. 6. استفاده از اصطلاحاتی که کمتر استفاده شده هم از نقاط مثبت کتاب بود، مثلا بازو به بازو شدن که معمولا ما پهلو به پهلو را شنیدهایم و نویسنده سعی کردهبود همان مفهموم را برساند اما از اصطلاح جدیدی استفاده کند. 7. معمولا در ایندست کتابها نویسنده داستان را از دید یک شخصیت روایت میکند اما در این کتاب زاویهدید دانای کل بود و به نظرم به متن کتاب آسیبی وارد نشدهبود و مثلا در بخشی که به جایی از روستا رفت و از شرایط آن توضیح کوتاهی داد در حالی که شخصیتها آنجا نبودند به داستان کمک کردهبود. 8. اما در کنار اینها کتاب را دوست نداشتم چون دقیقا وسط اینکه به این نتیجه میرسی که نویسنده یک فیلسوف است به دیالوگ یا جملهای برمیخوری و شک میکنی که داری همان کتاب را میخوانی یا اشتباه در کتاب دیگری هستی.
5
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.