یادداشت محمد ابراهیم آبادی
1402/5/18
کتاب جنایات و مکافات: کتاب جنایات و مکافات نوشته نویسنده بسیار معروف و بزرگ روس داستایوسکی است. او این داستان را زمانی که در زندان بود طرحش را ریخت. قصه درباره جوانی است که مرتکب قتل شده و از جامعه و آدمها گریخته و پنهان شده. او زمانی به خود میآید که دیگر توان ماندن در تنهایی را ندارد. در همان زمان با دختری به نام سونیا آشنا شده و عاشقش میشود. توصیف این عاشقانه از زبان نویسنده یکی از بهترین وصفهاست که می توان در ادبیات روس از آن یاد کرد. نویسنده این عشق را مهر خداوند به انسان خطاکار میبیند که همان رستگاری است. عشقی که تجلی خداوند در یک انسان است. این داستان بیانگر یک مضمون فلسفی به نام "ابر انسان" است که پیش از داستایوسکی، هگل و نیچه نیز به این موضوع نگاهی داشته اند. انسانی که در جهت خیر و صلاح بشر گام برمیدارد و دغدغه اش شریف بودن است. نیچه نیز تعریف جالبی دارد که گفتنش در اینجا خالی از لطف نیست. او معتقد است این انسان برتر کسی است که خداوند را گم کرده و اکنون خدا را در خود می بیند و او کسی نیست جز فیلسوف. از نام کتاب این را میشود استنباط کرد که جنایتی رخ داده که مکافاتی در پی دارد. اما سوالی بنیادینی درباره اخلاق مطرح است. آیا جنایت با ذات انسان سازگار است یا نه؟ داستایوسکی از حیث مکتب نویسنده ای واقع گرا بود. نویسندگان روس صبر و توانایی بالایی در نگارش داستانهای طولانی با تمام جزئیات دارند. آنها به توصیفات طولانی و دقیق شهرت دارن. توصیفاتی که بعضا منتقدان آنها را بد دانستهاند. این مطلب با خواندن یک اثر از نویسندگان روس چون تولستوی یا داستایوفسکی که بزرگترین رمان های همه ی اعصار را خلق کرده اند به خوبی قابل درک است. همانطور که در ابتدا قید شد کتاب جنایات و مکافات در مورد قتل و تاثیر آن بر قاتل است. نکته ی قابل توجه در داستان شخصیت پردازی بسیار قوی داستایوسکی به طور عمیق و درباره ی انسانها و چگونگی نحوه ی زندگی آنان است. شروع این رمان طولانی به قدر موشکافانه و جذاب است که ما را به صبری لذت بخش برای خواندن این حجم از صفحات دعوت میکند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.