یادداشت Niyayesh

Niyayesh

1403/5/20

همسر دوست داشتنی من
        داستان درمورد یک خانواده چهار نفره (مادر، پدر، دختر و پسر خانواده) هست که در ظاهر یک خانواده معمولی به نظر می‌آن که والدین دارن تلاش می‌کنند کیفیت زندگیشون رو ارتقا بدن. ابتدای داستان با هویت پدر خانواده که یه هویت جعلی هست آشنا می‌شیم و داستان از زاویه دید توبیاس با خیانتش به همسرش (حتی توی خاطرم نمونده که اسم شوهر میلی‌سنت چی بود...) شروع می‌شه و کم کم از زندگی مشترکش و خانواده‌ش اطلاعات بیشتری می‌ده. میلی‌سنت و توبیاس یه زوج هستن که زندگی موفق و عاشقانه خوبی دارن، اما داستان از جایی شروع می‌شه که مخاطب متوجه می‌شه که این زوج مرتکب قتل‌هایی شدن و تصمیم دارن کارشون رو ادامه بدن.
کتاب از نظر توصیفات، خسته‌کننده‌ست و کشش زیادی نداره. اما چیزی که احتمالا مخاطب رو به دنبال خودش می‌کشونه سوالاتی هست که همون ابتدا مطرح می‌شه: «این دو نفر چه طور به هم اعتماد دارند؟»، «با وجود یه زندگی موفق چرا به این قتل‌ها دست می‌زنند؟»، «چطور با وجود دو فرزند این کار رو انجام می‌دن و چه‌طور ازشون محافظت می‌کنند؟»، «این دو نفر به عنوان قاتل نسبت به فرزندهاشون چه احساسی دارند؟» و... . همچنین ایده داستان نو بود (حداقل برای من اولین بار بود). وقتی با داستان رو به رو شدم، فکر می‌کردم با نمونه بانی و کلاید دنیای جنایی طرف هستم اما محوریت کتاب روی اعتماد و خدشه‌دار شدنش بود. توبیاس اعتماد بی‌چون و چرا نسبت به میلی‌سنت داشت و فکر می‌کرد که میلی‌سنت هم این اعتماد رو به اون داره و همیشه حرف‌هاش رو باور می‌کرد. داستان روند خدشه‌دار شدن اعتماد میلی‌سنت به توبیاس و اعتماد کورکورانۀ توبیاس به میلی‌سنت رو در برداشت. همچنین سعی کرده بود اثراتی رو که تصمیمات این زوج روی دختر و پسرشون گذاشته بود، از نظر روانشناسی و روانشناختی بررسی کنه (همچنین خود میلی‌سنت و توبیاس). در این کتاب یه تفاوت دیگه‌ای هم وجود داشت که خشونت از سوی میلی‌سنت یا نقش زن داستان بروز پیدا می‌کرد و توبیاس نقش محدودی در برنامه‌ریزی و بخش فکر قتل‌ها داشت. توبیاس حتی در جریان قتل‌ها قرار نمی‌گرفت و فقط سوژه‌ها رو برای میلی‌سنت انتخاب می‌کرد. برام سوال بود که آیا توبیاس این کار رو برای محافظت از خودش انجام می‌ده؟ سعی داره خشم میلی‌سنت رو به سمت دیگه‌ای معطوف کنه تا خانواده‌ش رو حفظ کنه؟ از روی علاقه این کار رو می‌کنه و سوژه‌هایی برای میلی‌سنت دست‌چین می‌کنه؟ آیا می‌خواد علاقه و حس افتخار میلی‌سنت رو به سمت خودش جلب کنه؟ آیا علاقه بهونه‌ای برای رفع حس نیاز به انجام این کاره؟ انگیزه‌های شخصیت‌ها، افکارشون برای من قانع کننده نبود. گاهی روند قابل حدس می‌شد.
ایدۀ کتاب جدید بود، اما سوالات زیادی رو برام بی‌پاسخ گذاشته بود. با وجود آشفتگی انتهای کتاب، پایان خیلی سریع جمع شد و همه به سرانجامی رسیدند که قابل قبول نیست. سوالی که انتهای کتاب برام پیش اومد و منظور نویسنده رو متوجه نشدم. آیا منظورش این بود که آیا توبیاس باز هم سر کار قبلیش برگشته و دوباره قراره دست به قتل بزنه؟
سه امتیازی که در نظر گرفتم فقط برای ایدۀ جدید و ایجاد سوالاتی بود که تا آخر کتاب من رو همراه نگه داشت. اگرچه از توصیفات کتاب لذت نبردم.
      
833

17

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.