یادداشت مهدی لطف‌آبادی

سرخی تو از من
        وقتی رمان رو شروع کردم انتظار یه چیز بهتر رو داشتم اما انقدر تو زندگی نگار و ذهن آشفته‌ش گم می‌شدم که گاهی اوقات از رمان خسته می‌شدم ولی قدرت اکتشافی که نویسنده بهم می‌داد باعث می‌شد بیشتر تو رمان فرو برم و با اینکه سخت بود برام بیشتر بخونم و دنبالش کنم. وقتی تیکه‌های پازل بیشتر کنار هم قرار می‌گیرن و می‌تونی داستان رو بفهمی داستان به کلی برات عوض می‌شه و اون حس پیروزی و لذت کشف کردن برات رمان رو انقدر دلپذیر می‌کنه... یکی از قدرت‌های سپیده شاملو به نظرم استفاده سبک مدرن در گرو فرمش بود که هر وقت شخصیت‌ها بالاخص نگار دچار تشنج و فشارهای روحی و روانی بیشتری می‌شه از سبک پیچیده مدرن بیشتر استفاده می‌کنه... نقطه قوت دیگه نویسنده این بود که با اینکه یه مشکل اجتماعی رو نشون می‌داد پیرنگ قوی و جذابی داشت که هم خواننده رو با خودش می‌کشونه و هم غافلگیرش می‌کنه. در کل وقتی رمان تموم شد راضی بودم.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.