یادداشت
1403/6/30
4.2
17
احساسات دنیا را می سازند، به دنیا رنگ و رو میبخشند و زندگی را تبدیل به ماجراجویی شگفت انگیزی میکنند. تا قبل از این کتاب، از بیماری آسپروگر هیچ نمیدانستم. گاهی در ته دلم به خیلی ها «بی احساس» گفته بودم و ازاینکه احساسات را درک نمیکنند، رنج میبردم، اما هیچگاه به ذهنم خطور نکرده بود که بیماری این چنینی هم وجود دارد. کیتلین، به بیماری آسپروگر مبتلا است و احساست و عواطف برایش معنا ندارند. دنیای او دنیایی سیاه و سفید، بدون ذره ای رنگ است. این کتاب، داستان کیتلینی است که به تازگی برادرش، یعنی تنها دوستش را در حادثه تیراندازی ای در مدرسه از دست داده است. کیتلین در غم از دست دادن برادرش غرق شده است و سردرگم است. و این سردرگمی، برایش اتفاقات تازه ای را رقم میزند. کتاب، کتابی بسیار قوی بود. نوشتن داستان دخترکی بدون هیچ درکی از احساسات، پر از احساس است و به زیبایی موضوع کتاب، اضافه میکند. تنها نکته منفی کتاب، جدا نکردن دیالوگ شخصیت ها از متن روایت داستان است، که باعث گیج شدن خواننده میشد. من در بسیاری از صفحات کتاب، تشخیص اینکه الان چه کسی صحبت میکند گیجم میکرد! اگر با احساسات تان در حال سر و کله زدن هستید، یا کسی را به تازگی از دست داده اید، یا نوجوان( یا بزرگسال نوجوان خوان) هستید و به خواندن کتاب هایی با شخصیت های *خاص* علاقه دارید، بی شک این کتاب مخصوص شماست.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.