یادداشت همشهری جوان
1401/3/10
15دی ماه93دعوتنامهای از خورخه لوئیس به دستم رسید: سلام دوست عزیز، از شما دعوت میکنم در رونمایی کتابم با عنوان «نامههای پرتبوتاب خورخهلوئیسبورخس» که با ترجمهی نجمه شبیری از سوی نشر مشکی منتشر شده، شرکت کنید. ارادتمند؛ خورخهلوئیسبورخس. جمعه 19دی ماه به سالن استاد شهناز در خانهی هنرمندان رفتم تا در رونمایی کتاب دوست نویسندهام، خورخه لوئیس بورخس شرکت کنم. نیم ساعت از موعد شروع مراسم گذشته بود و پچپچها داشت بالا میگرفت که یک دفعه چراغهای سالن خاموش شد و ماریا کودامای عزیز-همسر مرحوم لوئیس-همراه با هاینس ماینکه-رئیس انجمن کتابخوانان بارسلون-روی صحنه آمدند و ماجرای پیدا شدن نامهها تا تبدیل شدنشان به کتاب را در قالب یک نمایش برای بورخس دوستان توضیح دادند. اگر چه بنده به عنوان دوست قدیمی خورخه، در جریان همه جزئیات بودم، اما نمایش ماریا و هاینس به قدری نوستالژیک و جذاب بود که اشک من را هم درآورد. همین طور که داشتم اشک از گوشه چشم میگرفتم، سایهای از در وارد شد و دواندوان خودش را به سِن رساند و نفسنفسزنان پرید روی سِن. تا قد راست نکرد و نورپرداز به چهرهاش نور نداد، دستم را از روی قلبم برنداشتم. بورخس بود! میخواستم همانجا بلند شوم و دو تا از درشتیهایی که در جوانی نثار هم میکردیم را نثارش کنم تا بار آخرش باشد من را این طوری میترساند، اما خودش دو سه بار تعظیم کرد و از همه عذر خواست و گفت فکر نمیکرد به مراسم رونمایی کتابش هم دیر برسد. خورخه است دیگر! ادامه مراسم رونمایی به خواندن نامههایی که خورخه برای خاکوبوسورِدا و موریس آبراموویچ نوشته بود، گذشت. خاکوبو و خورخه در ژوئن1920دربالدموسا با هم آشنا شدند. خاکوبو از پدر و مادری ادیب، هنرمند و هنردوست بود که همه زندگیاش را وقف ادبیات کرد، اما همه زندگی او فقط34سال بود. او در1935میلادی به خاطر سِلِ ریوی در گذشت. موریس هم همکلاسی خورخه در ژنو بود. او که بعدها در دانشگاه حقوق خواند و به وکالت مشغول شد، اهل شعر و ادبیات بود. خورخه گفت که46تا از نامههایش به خاکوبو و25نامهاش به موریس در این کتاب آمده. مراسم رونمایی با فوت کردن شمعهای روی کیک تولد خانم مترجم تمام شد. به قلم هاله عابدین، شمارهی490همشهری جوان، 27دی93
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.