یادداشت حسین
1402/2/21
فهمیدم تولد دوباره فقط به معنای زندهبودن نیست، بلکه به معنای انتخاب زندگیست. اینکه زیستن را انتخاب کنی و با وجود تمام هرجومرجهای فراوان و رنجهای زندگی، آگاهانه مشتاق زیستن باشی... باید بگویم که وقتی کمی درباره کتاب شنیدم، به شدت مشتاق خوندنش شدم. فکر میکردم رمانیست که درباره عشق و علاقه یک دختر به کتابها و ادبیات. و وقتی هم که شروع به خواندنش کردم مشتاق این بودم که ببینم درباره کتابها حرف زده بشود. اما اینطور نبود. از ابتدای کتاب، فهمیدم که اصلا رمان نیست! کتاب تقریبا یک سرگذشتنامه است. سرگذشت دختری با خانواده و شرایط زندگی عجیب. کمی که از خواندنش گذشت، کمکم ناراحتیم ازین که کتاب دقیقا آنچیزی نیست که انتظارش را داشتم، از بین رفت. بینهایت جذب داستانهای جِنِت درباره زندگیش شدم. موضوعاتی که مطرح کرده بود را خیلی پسندیدم. مثلا خواندن از رابطه دختر-مادر و یا حرف زدن درباره کالتها برایم موضوع جدیدی بود. علاقه جنت به کتابها، نگاهش به مسئله جنسیت و شجاعتش را از ته دل ستودم. خیلی از داستانها برایم غیرقابل تصور و باورنکردنی بود... دشواریها و سختیهای زندگی جِنِت حسابی متاثرم کرد. از ته دل درکش میکردم. درک میکردم که گاهی در زندگی کم میآوری و باید با تمام وجود تلاش کنی تا ادامه دهی. ترجمه کتاب واقعا خیلی خوب بود. در حال خواندنش اصلا باورم نمیشد کتاب توانسته مجوز بگیرد و چاپ شود! نسخه انگلیسیش هم کنار دستم بود و تقریبا به جز یک پاراگراف و چند جمله، چیزی از کتاب حذف نشده. به نظرم مترجم، کارش را واقعا عالی و به نحو احسن انجام داده و توانسته کتاب را از سانسورهای عظیمتر حفظ کند! با اینحال، چندجا اشکالات ویرایشی و چاپی دیدم که توی ذوقم زد. کاش روزی برسد که ناشرها به مخاطب احترام بیشتری بگذارند و کتابها را بیاشکالتر به بازار بفرستند. در آخر، باید اعتراف کنم که در نهایت علاقهم به کتاب و نویسندهش، از آنهایی نیست که به همه توصیهش کنم. به نظرم باید کمانتظارتر سراغش رفت و از خواندنش لذت برد :)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.