یادداشت مصطفا جواهری

من نوکر بابا نیستم!
        بعضی کتاب‌ها هست که در حین خواندن یا پس از اتمام آن، با خودم می‌گویم که: «کاش این کتاب رو من نوشته بودم!»
و کاش این کتاب را من نوشته بودم.

یک خانوادهٔ پرجمعیت جنوبی، که درگیر ماجرای بامزه‌ای می‌شوند. دستهٔ پول‌های پدر خانواده، می‌افتد در چاهِ دستشویی قدیمی کنج حیاط. 

طنز درست، به‌شدت قصه‌گو، پرتعلیق، شخصیت‌پردازی بی‌نقص، گفتگوهای ریتمیک، خرده‌داستان‌های متعدد و پرکشش و یک پایان‌بندی غیرقابل‌حدس.

فقط گمان می‌کنم پشت نام‌گذاری شخصیت‌ها معنایی مدنظر بوده...


و نسخهٔ صوتی‌اش هم خیلی خوب از آب درآمده.
      
2

24

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.