یادداشت مریم محسنی‌زاده

        در "بگو که او" آقای صفایی حائری سوالاتی از هستی جهان و خدا می‌پرسد و بعضی از نظریات ماتریالیسم را به نقد می‌کشد.
روند تفسیری سوره به این مسئله منتهی می‌شود که جهان مبدأیی دارد و در ادامه به صفات خالق هستی می‌پردازد. یگانگی، بی‌نیازی، نازایی، نامحدودی، احاطه و حضور، علم و حکمت و عدالت، بی‌مانندی، یکتایی، قدرت و عزت ازجمله این اصول هستند.
کتاب بیشتر شکل و شمایل اثباتی دارد و خواندنش کمی حوصله و علاقه می‌خواهد.
      
28

5

(0/1000)

نظرات

خیلی هم عالی👌
فقط یک نکته‌ای درمورد اینکه فرمودید کتاب اثباتی هست دارم‌. بحث ایشان دایرمدار توصیف است. مسائل جدید فیزیکی و فلسفی هم که مطرح شده است (وجود ماده، نوع حرکت آن، قانونمندی و جهت حرکت آن) به این علت است که ما با لحاظ آنها می‌توانیم به معنای واقعی نفی ترکیب و سایر مباحث این سوره را متوجه شویم.
حال بعضی از آنها را رد کرده‌اند (علیت آماری) و بعضی را رد نکرده و جایگاه دقیق آن را تبیین نمودند (اصل لورنتس).
پس بیان همه اینها برای توصیف جریانی است که در سوره جاری است.
همچنانکه ایشان در بحث‌های ادراک بلاواسطه هیچ وقت اثبات و یقین را هدف نگرفته بودند، اینجا هم که بحث ادراک مع‌الواسطه است، تصریحا و تلویحا اثبات را بی‌فایده دانستند.
حداقل برای بنده تمام کتاب یا توصیفی می‌نمود یا مقدمات لازمه‌ای برای توصیف و خیلی جنبه اثباتی نداشت.

1

اگر بخواهیم نظم منطقی مباحث اصلی کتاب را مرور کنیم، تقریبا اینطور می‌شود:
۱) اشکالات به توحید را در سه حوزه وجود، صفات و عمل مرور و دسته‌بندی می‌کنند.
۲) بحث علمی را تبیین می‌کنند.
۳) نقطه بن‌بست بحث علمی را روشن می‌کنند.
۴) از همان نقطه وارد تبیین توصیفات سوره توحید می‌شوند.
۵) و درنهایت با استفاده از این مباحث و همچنین اندکی از سوره مبارکه حدید، اشکالات مطرح شده را نقد می‌کنند.

2