خیلی گوگولی کوتاه و با مزه بود هم همه داستان ها هم تصویرگری.
داستان آقای با کلاه و آقای بی کلاه برای من تداعی کننده این شعر بود
یک نفر نان داشت اما بینوا دندان نداشت
آن یکی بیچاره دندان داشت اما نان نداشت
همون لحظه ای که فکر کردی دیگه خیلی بزرگ شدی زشته برات کتاب کودک خوندن باید بفهمی که چقدر بچه ای که توهم بزرگ بودن داری 🌚🤌بابا کتاب های کودک بعضی وقتا یه چیزایی می گویند که تو یه رساله فلسفی هم پیدا نمیشه
تو فکر کن من هنوز هم از اون کتاب های مربعی نازک ده صفحه ای با تصور های بزرگ دارم و میخونم از اونا که برای بچه های پنج ساله میخونند خوابشون ببره
ماه آفرید
6 روز پیش
1