یادداشت فاضل تقوی

        هوالحق
« کفش های شیطان را نپوش » سومین  کتابی بود که از آقای #احمد_غلامی خواندم.  قدرت قلم بخصوص  استفاده از  روش غافل‌گیری نویسنده در این کتاب  به خوبی دیده می شود. 
کتاب کفش های شیطان را نپوش متشکل از سه داستان زیبا بود که می شود گفت دو داستان بلند و یک داستان کوتاه را شامل می‌شود. بنظرم نخ تسبیح این سه داستان ترس بود. ترس از فقدان؛ این ترس از فقدان در هر سه داستان نمایان بود . از ترس از فقدان درون آذر شروع  می‌شدو  از ترس فقدان استاد در جبهه عبور می کرد و به ترس از فقدان  مهندس در روستا ختم شد. انگار نویسنده می خواست این ترس را در موقعیت های مختلف ،  سال های  مختلف و عناوین مختلف به مخاطب نشان دهد. 
شروع و پایان داستان ها جالب بود. نویسنده در پایان هر سه داستان روزنه‌ای برای ادامه‌ی داستان گذاشته بود. 
اصل داستان ها و غافلگیری که نویسنده از آن بجا استفاده کرده بود. باعث می‌شد تا خواننده نسبت به ادامه داستان رغبت پیدا کند و در میانه‌ی راه خسته نشود. 
نویسنده داستان هایش را به عناصری مثل ترس ، مرگ ، فقدان ، عشق ، آرزو ، فراق و کمی مسائل اروتیک گره زده بود. در کل کتاب جالبی بود. اگر واقعا پای کارش بنشینید نهایتا دو سه ساعته کتاب را تمام می‌کنید. 

فاضل تقوی | ۱۴۰۳/۱۱/۱۵
      
22

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.