یادداشت کوثر سعیدی
7 روز پیش
من عاشق این مدل کتابهای کرهای هستم که در لابهلای داستانها مفاهیمی جا میدن که مثل تراپی برای خواننده عمل میکنه. مسائلی که همه ما به نوعی در روزمره باهاشون درگیریم توی داستان به نحو قشنگی مطرح میشن و وقتی شخصیت اصلی داره با اون مشکل کنار میاد انگار نویسنده داره ما( خواننده) رو نوازش میکنه. سویو پر از این لحظات بود. لحظاتی که بهت میگفت فقط تو نیستی که از کاری که میکنی لذت نمیبری و میترسی کنارش بذاری، اشکال نداره اگه چند وقتی رو بدون انجام دادن هیچ کاری بگذرونی. کارگاه سویو یه پناهگاه بود. هم برای جوان، جوهی، جون، جونگمین، گیشیک، یری و من.^^
(0/1000)
🎀 𝑵𝒂𝒔𝒊𝒎 🎀
6 روز پیش
0