یادداشت ملیکا خوش‌نژاد

چشم بهشتی
        دیوید آلموند تنها با کتاب "اسکلیگ" که کتاب مقدس کودکی من بود، تبدیل شده بود به یکی از نویسندگان مورد علاقه ام. چند روز پیش اتفاقی این کتاب رو دیدم تو کتاب فروشی و سریع برداشتمش تا بعد از این همه سال باز جادوی دیوید الموند در برم بگیره. نمی دونم به خاطر زمان بود یا واقعا اسکلیگ جادویی تر بود، این اصلا به پای اون نمی رسید اما جادوی الموند در برم گرفت. چشم بهشتی، ارین، ژانویه و موش منو بردن به دنیایی که رویا و واقعیت با هم قاطی می شن و دیگه نمی تونی از هیچی مطمئن باشی. از تنها چیزی که مطمئنم اینه که این کتاب اصلا یه کتاب کودکانه ی ساده نیست. قبلا هم گفتم، باز هم می گم، کتاب های کودک و نوجوان خیلی جدی تر از اونی ان که فکر می کنیم، تنها فرقشون با داستان های بزرگسال اینه که قهرمانانش به جای آدم بزرگ بچه ها هستن.
      

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.