یادداشت امیرحسینم
4 روز پیش
3.2
17
کتاب ارزش چندانی از لحاظ ادبی نداره. محتواش بنیان علمی هم نداره؛ ولی چی باعث میشه تعدادی از خوانندهها (که کم هم نیستن) خیلی دوستش داشته باشن؟ بار احساسی جملاتش! پس ترجیح میدم یادداشتم برای این کتاب حول احساسات باشه... کتابی نیست که هر کسی بخونه و خوشش بیاد. اگر چه که بین اون همه جمله هر کسی بالاخره یه جمله پیدا میکنه که دوست داشته باشه ولی مشخصا این کتاب مناسب افرادیه که از یک رابطه عاطفی خارج شدن؛ بیشتر برای اونی که تنها گذاشته شد و خودش موند و اون رابطه؛ و کمتر برای اونی که رابطه رو ترک کرد و کسی و رابطهای رو تنها گذاشت. چرا اینطور فکر میکنم؟ یکی از مهمترین قدمها برای مدیریت احساسات و تاثیرش، «پذیرش» اونه. در لفظ راحته ولی در عمل با باورهایی مواجه میشیم که راه رسیدن به اون «پذیرش» رو سد میکنه؛ و یکی از اون باورها، اینه که این احساس/وضعیت فقط برای منه و هیچکس چنین مشکلی رو نداره و... و اینجاست که کتابهایی مشابه «حرفهایی که کاش میزدم» اون باورِ نادرست رو کمرنگ میکنه و پس میزنه. اینکه لااقل یکی هست که مثل ما فکر میکنه، درگیر احساساتی مشابه ماست، اتفاقات مشابهی رو از سر گذرونده و... همه کتابها رو که نمیشه با یه عینک دید و از یک زاویه قضاوت کرد؛ پس چجوری میتونم به این کتاب امتیاز کمی بدم وقتی برای «مخاطب خاص» خودش میتونه چنین تاثیری داشته باشه؟ پ.ن: میخواستم ۴ ستاره بدم ولی به خاطر فصل آخر کتاب که نویسنده از در نصیحت و توصیه وارد شده (چیزی که این کتاب اصلا مناسبش نیست) نیم ستاره کم کردم...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.