یادداشت محمد صادق جوادزاده

        پیرانزی از سوزانا کلارک یه رمان رازآلود و وهم‌آلوده که توی یه دنیای غریب و شاعرانه می‌گذره؛ یه خانه‌ی بی‌پایان، با تالارهای عظیم، مجسمه‌های اسرارآمیز و دریاهایی که توی راهروها جریان دارن.

راوی داستان، پیرانزی، توی این خانه زندگی می‌کنه، با هزارتوی تالارها آشناست، با پرنده‌ها و امواج حرف می‌زنه، و یادداشت‌هایی درباره‌ی نظم این جهان می‌نویسه. اما کم‌کم سرنخ‌هایی پیدا می‌شه که نشون می‌ده دنیای پیرانزی اون‌قدرها که فکر می‌کنه طبیعی و واقعی نیست. خاطرات گم‌شده، نامه‌های پراکنده و حضور مرد دیگر، همه نشونه‌هایی از یه حقیقت پنهانن که داره کم‌کم خودش رو نشون می‌ده.

کلارک توی این کتاب، با نثری شاعرانه و فضاسازی کم‌نظیر، یه معمای عمیق می‌سازه که به پرسش‌های فلسفی درباره‌ی واقعیت، حافظه و هویت می‌رسه. پیرانزی یه تجربه‌ی متفاوت از زمان و مکان رو ارائه می‌ده؛ یه رمان که هم حس رؤیا داره، هم وحشت، هم زیبایی.

گرچه کتاب به سرانجام‌ می‌رسه، توصیفات قوی و شاعرانه‌ای داره، اما اصل موضوع در کتاب‌ها و آثار نویسنده دیگه‌ای قرار داره که اگر اون اثرها رو خونده باشید، کتاب براتون خیلی جالب‌تر و قابل درک تر می‌شه. 
      
26

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.