یادداشت یحیی نوریان
1402/12/25
بلاخره بار دوم خواندن کتاب سیطره کمیت و علائم آخرزمان رنه گنون تمام شد. سنتگرایی در معنای اصیلش به واقع یک دین است. یک جهانبینی کامل که توضیح بسیاری از مشکلات نو و تشریح کیفیات سنت را بهتر از هر تلاش دیگری در خود دارد. حتی نهادهای کلاسیک ادیان به دلیل عدم برخورد نزدیک با جهان نو و به طور مشخصتر مساله پیچیده غرب فکری، به خوبی سنتگرایی جوابگوی مشکلات اخیر نیستند.... سنتگرایی مادامی که از شاخههای دم دستی و غالبا نه چندان آبدار دست چندمی تککتابی و به قول گنون سنتجو خوانده میشود اندیشه ای سخت مشکوک و تردیدپذیر است؛ درست به همان اندازه که خواندن از تنههای تنومندی مانند گنون دلپذیر. پیش از خواندن گنون، حتی مقالات گاهبهگاه شوان نمیتوانست تصویری روشن و البته احترامبرانگیز از سنتگرایی را این چنین برای م ایجاد کند. حالا سرچشمه بسیاری از اندیشههای انتقادی اصیل داخلی و افتراق بسیاری از اندیشههای دست دوم داخلی را بهتر میفهمم.... شاید اگر سنتگرایی به معنای دقیقتر مورد نظر خود گنون یعنی دینمداری به نقد و بررسی عالمان آگاه نهادهای رسمی دین هم درآید نتیجه راهگشاتر از امروز باشد.... خواندن کتاب سیطره کمیت و علائم آخرزمان رنه گنون - که نامش برای غیرمطلعین سخت فریبناک است - را به همه علاقهمندان فلسفه، فلسفه غرب، حکمت، تاریخ، تاریخ ادیان، مطالعات تطبیقی و حتی آنها که از خواندن یک متن پیوسته استخواندار لذت میبرند توصیه میکنم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.