یادداشت مریم محسنیزاده
1403/12/20
"پیامبر بیمعجزه" داستان شخصیتی روحانی است که به دست اشرار بلوچ میافتد و از مراسم شب تاسوعایِ روستا جا میماند. سید حمید نبوی زندانی میشود؛ زندانیْ توأمان از درون و بیرون که او را به کشکمشهای درونی و سیر انفسی سوق میدهد. ایدهٔ جذابی که نویسنده به خوبی پروبالش داده است. نوشتن داستان از ارزشهای دینی کار سختی است که نویسنده تقریباً از پسش برآمده. محمدعلی رکنی در اینباره میگوید:" ایدهٔ داستان دو بخش دارد؛ یکی حوادث بیرونی که از ماجرایی که با کلیات شنیده بودم گرفته شده و اینکه چنین شخصیتی را در واقعیت در جایی ربودهاند، اما اتفاقاتی که برایش پیش میآید به لحاظ سیر درونی و اعتقادی، نشأت گرفته از مسائلی بود که من دربارهٔ آنها فکر میکردم. من تجربهزیسته اینچنینی نداشتهام ولی به لحاظ درونی اندیشه و خواستههای شخصیت اصلی بسیار به من نزدیک است. ... ایدهٔ این داستان، از مدتها قبل در ذهن من بود و اساساً مسائلی چون باور، شک، ترس، امتحان، هدایت و ... موضوعاتی هستند که در ایجاد ایدهٔ اولیه دخیل بودند. نکتهٔ چشمگیر رمان، مواجههٔ یک روحانی با رسالت و ادعایی بود که سالها از آن دم میزد. خود را جانشین پیامبر میدانست؛ پیامبری که بنا به رسالت الهی، بار اُمّتش را به دوش کشید تا اعراب عصر جاهلیت را هدایت کند و تغییر دهد و او حالا احساس میکند نهتنها نمیتواند باری را بردارد که باری بر دوش دیگران است. اینجاست که درگیریهای ذهنی و جدال با خود و اعتقادات شروع میشود. همچنین میخواستم این سؤال را مطرح کنم که اگر یک روحانی در زمانهٔ ما بخواهد همان وظایف پیامبر اکرم را انجام دهد، چه مواجههای با جامعه و مصائب مختلف خواهد داشت؟" رمان با شروعی تکاندهنده و طوفانی آغاز میشود که خواننده را به هیجان میآورد و کشش زیادی برای خواندن ایجاد میکند. داستان تعابیر خوبی به کار میبرد، تِم مذهبی و قلمی قوی دارد که گاه ادبی میشود. نویسنده صحنهها را با توصیفات و جزئیات بسیاری به تصویر میکشد و قابهای سینمایی در دل کلمات میآفریند. بعضی صحنهها خوشریتم و پُرتنش هستند و فلشبکها به نرمی اتفاق میافتند؛ گاه هم ریتم داستان را کند میکنند. رمان با راوی دانای کل روایت میشود. کتاب "پیامبر بیمعجزه" نامزد چهاردمین جایزهٔ جلال آلاحمد شده و نگارش و بازنویسی آن حدود یک سالونیم زمان برده است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.