یادداشت رعنا حشمتی

خاطرات سوگواری
        نوع مواجهه‌ش با مرگ و اندوه،‌ خیلی بیشتر از اون چیزی که من بپسندم فاز روشنفکری داشت. و هی لقمه‌ها رو و احساساتش رو دور سرش پیچونده بود و شاید توی این دو سالی که نوشته بود،‌ فوقش پنج شیش روز صادقانه و بی‌آلایش و دلنشین حرفشو گفته بود. با بقیه‌ش من ارتباط خاصی برقرار نکردم.

- روزی که کیمیا داشت می‌رفت گفت از توی کتابخونه‌ش یه چیزی بردارم و اینو برداشتم. و انگار نمودی از اون حس سوگواری از رفتن دونه دونهٔ دوستام بود. گرچه نوع سوگورای‌ای که بارت داره متفاوته واقعا.
      

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.