یادداشت yaghoob samsami

        
داستان روایی نیست و مجموعه ای از وقایع پراکنده هست. شخصیت پردازی کاملی برای شخصیت ها انجام نداده ولی در طول داستان توصیفات دقیق و زیادی از محیط انجام داده و به جز تاکیدی که بر خشونت انسانی داره خود داستان جذابیتی نداره.
پسرک که نوجوانی بی خانمان است وارد گروهی از مزدوران به نام گلانتون می شود که به ازای دریافت پاداش برای کشتن بومیان آمریکا در مرز آمریکا و مکزیک، به خشونت های وحشتناکی دست می زنند.
داستان با جزییاتی دقیق و وحشتناک صحنه های خشونت رو روایت میکنه که در خیلی قسمت ها تکرار شده.
با پیشروی داستان، قاضی هولدن نقش بیشتری در هدایت گروه گلانتون پیدا می‌کند. او به تدریج نه تنها رهبر فکری، بلکه نوعی مرشد فلسفی برای گروه می‌شود.
هرچه داستان پیش می‌رود، جنبه‌های تاریک‌تر شخصیت قاضی آشکارتر می‌شود. او نه‌تنها خود مرتکب خشونت و بی‌رحمی می‌شود، بلکه دیگران را نیز به انجام اعمال بی‌رحمانه تشویق می‌کند.
در کل داستان رو میشه یک داستان نمادین درباره جاودان بودن شر و قدرت اراده انسانی دونست که در شخصیت قاضی هولدن نشون داده شده.
      
422

19

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.