یادداشت زهرا ظاهری
1402/3/5
کتاب داستانهایی است درباره جنگ هشت ساله دفاع مقدس، که با این چند جمله آغاز میشود: " تمام این اندک مکتوب که بخش کوچکی از ارادت نویسنده است و هر سپاسی که شاید و باید، تقدیم به همه دلاوران و رزمندگان جبهه حق که در بزنگاهها، راه فلاح را برگزیدند. " 🙄🙄🙄 . . . فضای کتاب تیرهست. هیچ روزنه نور و امیدی در داستانها نیست. انگار که داستانها را کسی روایت کرده، که از جنگ دفاع مقدس اطلاعی نداشته و همچنین خوشش نمیآمده. انگار تلاش میکرده، خواننده را از آن دوران زده کند. . اکثر داستانها پایان باز دارد (و همچنین کمی گنگ هستند)و بعضی اتفاقات نوشتنشان هیییییییچ ضروری نداشته و بلکه میشد به جای آن، اتفاق بهتری رقم بخورد.ولی نویسنده با چنین ماجرایی قصد جذب مخاطب داشته که اتفاقا بیشتر باعث دفع آن میشود.(مثل ماجرای حمام رفتن آن سرباز. داستان خط مرزی) . . تنها کتابی که خیلیییی سخت بود خواندنش حتی بیشتر از کتاب های درسی مدرسه. با جان کندن و جایزه قراردادن برای خودم تمامش کردم. به نظرم ذهن نویسنده خیلی تاریک است. . . داستان آخر کمی بهتر از بقیه است. هرچند به آن هم نقد دارم. بگذریم... . . . کاش نویسنده دیگر نخواهد به کسی ارادت نشان دهد... حیف از هشت سال دفاع مقدس که با این همه اتفاقات و خاطرات واقعی نااااب که این گونه و با این مدل داستان ها روایت شود. . . . . . این بود نظر سانسور شده من.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.