یادداشت yalda
1403/12/22
برای توصیف علاقم به این کتاب فقط میتونم اینو بگم؛ هم دوستش داشتم و هم دوستش نداشتم. دقیقا یک دوگانگی عجیبیه. این کتاب رو تقریبا توی یک روز به پایان رسوندم. درست مثل دو جلد قبلی این مجموعه. حس میکنم معماهای این جلد بیشتر و درگیری ذهنی و به کار افتادن مغز خواننده هم بیشتر بود اما به دلیل آشنایی با معماهای هاثورنی توی دو جلد قبلی، برای خواننده کمی عادی تر شده. یکسری چیز ها و یکسری ارتباطات واقعا مغزم رو می سوزوند و درکشون سخت بود. بازی ها و معماها توی این جلد،مثل جلدهای قبلی صرفا فقط یک بازی برای سرگرمی نبودن و تبدیل به بازی هایی واقعا جدی شده بودن و من از دیدن شخصیت ایوری که از نظر من کمی به بلوغ رسیده بود لذت می بردم. مثل اکثر خواننده های دیگه من هم بابت گریسون ناراحتم اما همگی می دونیم توی هر مثلث عشقی ای در اخر یک نفر باید کنار بره. من خودم به شخصه ایوری رو با گریسون تصور می کردم اما به طور منطقی به روابط و اتفاقاتی که توی این مجموعه افتاد فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که جیمسون شخص قابل تری بود. البته که هر کس نظر خودش رو داره. شخصیت های این مجموعه واقعا برام دوست داشتنی بودن. شوخی و ها و حرف های زندر، کارها و رفتارهایی که نش رو مثل برادر بزرگتر ایوری میکرد، مرموز بازی ها و شیطنت های جیمسون و احساسات گریسون. توی دو جلد قبلی واقعا از علاقه جیمسون به ایوری مطمئن نبودم و برام غیر قابل درک بود اما این جلد دید منو نسبت به جیمسون عوض کرد و عاشق نوع رفتارش با ایوری شدم. و در نهایت این مجموعه دوست داشتنی رو که مطمئنا نقاط ضعف زیادی هم داره اما باز هم برای من لذت بخشه رو به اتمام رسوندم. اما اینطور که فهمیدم یک مجموعه سه یا چهار جلدی دیگه هم از این نویسنده به چاپ رسیده که راجب بازی بزرگی هست که ایوری طراحی کرده. یعنی این مجموعه جدید شخصیت های اصلی و ثابت جداگانه ای رو داره اما ایوری و بقیه هم توی اون مجموعه حضور دارن و امیدوارم نشر نون اون مجموعه رو ترجمه کنه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.