یادداشت m.mahdi
دیروز
«من پیش از تو» یه داستان عاشقانه نیست… یه تلنگره. کتابی که از اول تا آخرش با دوتا شخصیت نهچندان شبیه، ولی عجیب و بههموابسته، همراهت میکنه. توی دنیای لو و مردی که نمیخواد دیگه زنده بمونه، یهجور کشمکش عاطفی جریان داره. این جلد بیشتر از عشق، درباره انتخاب، آزادی، و مرز بین زندگی کردن و فقط زنده بودن حرف میزنه. هر چی بیشتر جلو بری، بیشتر میفهمی که بعضی دردها از بیرون درمان نمیشن، و بعضی عشقها قرار نیست با خوشی تموم شن... ولی همین هم تلخه، هم قشنگ. پایان این جلد، دردی داره که آروم نیست، ولی عمیقه. کتاب تموم شد، اما من نهتنها اشک ریختم، بلکه حس کردم یهچیزی توی قلبم جابهجا شد(: و الان، چشم به راه جلد بعدیم... ببینم قراره با اون همه "بعد از تو" چهکار کنم..🥲
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.