یادداشت reihaneh heidari

بادبادک باز
        بالاخره بعد از کلی سرشلوغی،امروز خوندم و تمومش کردم این کتاب فوق العاده روان و خاص رو.

داستان پسری به اسم امیر و رابطه دوستی اش با حسن جایی که امیر به خاطر سن کمش برای نجات حسن از دست عاصف زورگو فقط تماشا می‌کند و این عذاب وجدان رهایش نمی‌کند تا سالها بعد که با کلی تلاش و درگیری در نهایت پسر حسن را به فرزند خواندگی می‌پذیرید

حسن هم در جنگی که در افغانستان اتفاق افتاده بود،جان خود را از دست می‌دهد.....
      
48

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.