یادداشت علیرضا فتاح
1402/10/21
این همه بلبشو بر سر این کتاب را اصلا نمیفهمم. مسأله گمانم تنها عامیانه دیدن دین است، که با فهم تاریخی هیچ ارتباطی ندارد. انسان عامی اگر تاریخ هریک از عقایدش را برایش بگویند، از آن عقیده رویگردان میشود. او نمیفهمد که حقیقت هر باور، فراتر از تاریخ است که تنها در آن نمود مییابد، نه بود. از حاشیه بگذرم. کتاب عالی است. و البته باید تذکر داد که عالی بودن کتاب، هم از کمکاری و بیتوجهی علمایی به چنین پژوهشهایی است. در هر بخش از کتاب تأسف خوردم که چرا چنین پژوهشهایی پیش از این و در خود سرزمینهای شیعی نباید انجام و منتشر شود! بخشهایی از کتاب، مو بر تنم راست شد که به راستی اگر تو در آن زمان بودی، چه میکردی؟ میتوانستی از این پردۀ قطور تاریخ و معاصرت بگذری و حقیقت را به حقش دریابی؟ نویسنده بارها در کتاب یادآوری کرده است که این اثر یک پژوهش تاریخی است درباب نظر جامعۀ شیعه نسبت به امامت و ائمه، نه حقیقت این امر، نه مطلوب خود آن حضرات، بلکه آنچه بدنۀ جامعۀ شیعه نسبت به این مسأله فکر و رفتار میکردهاند. کتاب مملو است از حکایت تردید یا حتی بعضا خیانتهای یاران و اصحاب ائمه در زمان خود آن ائمه، و همچنین باورهای غلط آنان درباب آن مسأله. و همین، عذابگاهی میتواند باشد برای ما که نادانسته در چه فتنی ممکن است افتاده باشیم. تسلط و تتبع جناب مدرسی در میان منابع بسیار تحسینبرانگیز است. و البته بعضی خطاهای روشی را منتقدان فراوان این کتاب، به حق و ناحق، تذکر دادهاند. اما امری که بیش از هرچیز انتقاد مرا برانگیخت، دیدگاهی بود که نویسنده از سر مقابله با اهل غلو، نسبت به بسیاری از احادیث مطرح کرده بود. مقابلۀ اینچنینی با غلو - که نمونۀ مشهورش را در کتاب استاد نویسنده، شهید مطهری علیه الرحمه، در حماسۀ حسینی میبینیم - همیشه منجر به دیدگاههایی افراطی در مقابل و طرد بسیاری از احادیث و باورهای عمیق باطنی شیعه شده است. قصۀ مکرر این سو و آن سوی بام! هرچند این نویسنده و آن استاد شهید هردو بسیار سعی دارند در میانۀ بام بمانند. ... من همچنان در اسفم که چرا چنین کارهایی را خود در همین سرزمینها نمیکنیم. خدا خیر دهد به جناب مدرسی و این اثر را از چنگ منافقان و جاهلان، همان اندکی هم که هست، دربیاورد.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.