یادداشت مسعود آذرباد
1401/8/7
من با محمد فائزیفرد به صورت مجازی آشنا شدم. یک بار هم که تلفنی حرف میزدیم پیشنهاد نوشتن رمانی را در یک موضوع خاص دادم و او هم قبول کرد! این چنین شد که بذرِ «بذر خون» کاشته شد! بذر خون، رمانی است در زیرژانر تاریخ دگرگون که در فضای معاصر ما میگذرد. بذر خون با یک اگر بزرگ شکل گرفته است. اگر داعش وارد ایران میشد و ایران دربرابرش مقاومت نمیکرد، جهان ما چه شکلی میشد؟ در رمان بذر خون، داعش آنقدر پیشرفت کرده که اصفهان را در محاصره خود گرفته است. اصفهان، این نگین فرهنگ و تمدن ایرانی-اسلامی. از این نظر، باید به انتخاب نویسنده تبریک گفت که در مکانیابی برای رمانش هوشمندانه عمل کرده است. قصه به سالهای پس از ورود داعش تمرکز دارد و چند بریده روزنامه و خبرگزاری، بخشی از تاریخ تحول و دگرگونی تاریخ را به ما نشان میدهند و این نشان از حساسیت نویسنده بر جنبه ژانری و فرمی اثرش دارد. بذر خون، یک رمان شخصیتمحور است و تمرکزش در عین وقایع بیرونی، بر تغییر و تحول درونی شخصیت هم هست و نوید این را میدهد که قرار نیست فقط با هیجان و اکشن جلو برویم. قرار است شور و شعور با هم جلو بروند. بذر خون کتابی است که علاقهمندان به ایران و فضای علمیتخیلی از آن خوششان خواهد آمد. چیزی نیست که نشنیدنش آدم را جذب نکند. واقعا اگر داعش به ایران میآمد دنیایمان چه شکلی میشد؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.