یادداشت مبینا

مبینا

مبینا

1404/4/1

        همراهیم با زری در شهر شیراز  که میخواد شوهرش بچهاش به دور از آشوب شهر باشن میخواد خونه امن باشه  ولی شوهرش یوسف میخواد مردم شهر در امنیت باشه و شهر خونه خودش میدونه 
عاشقانه که بینشون جریان داره بسیار زیباست 
جزئیات که خانم دانشور به زیبایی برامون گفته بسیار دل انگیزه
اما زری جایی از نقطه امنش و ترسهاش رها میشه   که به سووشون نشسته و به نظر خودشم دیر برای این تغییر
      
182

34

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.