یادداشت مرضیه نفری
1401/2/12
در کتاب نیستی آرام آقای مرتضا کربلایی لو ما با یک داستان رئال مواجه هستیم. اما بسیاری از اتفاق های این کتاب غیرقابل باور میباشد. با توجه به فرم کتاب ، این مورد به باورپذیری و همذات پنداری با شخصیت ها آسیب زده است. طرح داستان دچار مشکل اساسی است. خط داستانی در میانه راه از دست میرود و مانمیتوانیم یک طرح منسجم را برای داستان در نظر بگیریم. سوالهای بسیاری در مورد داستان مطرح میشود که تا پایان کتاب پاسخ داده نمیشود. به خصوص فصل های آخر نمیتواند کار را جمع بندی کند و خواننده پس از مطالعه 500 صفحه از خود میپرسد: «حرف اصلی نویسنده چه بوده است؟ کدام افق را به من نشان داد؟» مطرح کردن مسائل اجتماع، سیاسی ، فلسفی در داستان بدون اینکه به کمک داستان بیاید، باعث اطناب کار شده است و آسیب جدی به کار وارد کرده است. ورود شخصیت ها در داستان منطقی نیست. نویسنده از تصادف و حادثه استفاده کرده است. برای اینکه گره های داستانی را باز کند، شخصیت اول را یک جوان راننده که دکتری فلسفه دارد در نظر گرفته است. هر کجا به ورود یک شخصیت جدید نیازمند هستیم به طور اتفاقی شخصیت مورد نیاز به عنوان مسافر در ماشین او مینشیند و گره های داستانی را باز میکند. در بررسی شخصیت مصطفی نکات مبهمیوجود دارد. مصطفی کدام ویژگی خاص از لحاظ زیبایی، فضیلت اخلاقی، روابط عمومیفوق العاده و ... دارد که مورد توجه کلیه آدم های داستان قرار میگیرد. به خصوص همه زن های داستان به او اعتماد میکنند، راز دل فاش میکنند و به میزان بسیار زیاد با او صمیمیمیشوند. در داستان به خصوصیت خاص مصطفی اشاره نشده است که خواننده بتواند کارکرد آن را باور کند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.