یادداشت مکتوب
1403/3/3
بسم الله الرحمن الرحیم کتاب سی و یکم از مجموعه کتابهای یاران امام به روایت اسناد ساواک. کتاب قطور بود و نشان از این بود که پروندهی استاد پیش ساواک پروندهی قطوریه. کتاب با زندگینامهی شهید شروع شد؛ خیلی مفصل نبود اما مهمترین اتفاقات و نقاط عطف زندگانی شهید رو بازگو کرده بود که خب خیلی خوب و جامع بود و من واقعا راضی بودم. کم کم گزارشها شروع شد و شهید از یک استاد دانشگاه و شخصیت معمولی در انتها تبدیل شدند به روحانی افراطی . من حقیقتا دیدگاهم به این مجموعه کتاب نگاه سطحی و سادهای بود یعنی فکر میکردم خیلی مطلب خاصی ندارند و ساده هستند. موقع خوندن متوجه شدم واقعا اشتباه میکردم. ما معمولا روایت جبههی خودی رو از اتفاقات میشنویم و شاید تنها دسترسی ما به همین یک روایت ختم بشه اما وقتی جامون رو عوض میکنیم و میریم روایت جبههی مقابل رو میخونیم میبینیم واقعا نکات و جزئیاتی وجود داشته که ما اگر از دیدگاه مقابل به قضیه نگاه نمیکردیم، متوجه نمیشدیم. مثلا من شهید رو فقط به کتبشون میشناختم و اینجوری بود که ایشون خیلی کتاب مینوشتن و... وقتی کتاب رو میخوندم انگار از یک نگاه در دههی ۴۰ و ۵۰ داشتم به زندگی شهید نگاه میکردم ایشون یک مجتهد و عالم برجستهای بودند، به طوری که وقتی از ایشون برای مراسمی دعوت میشدند، توی آمفی تاتری که حداکثر ظرفیتش ۴۰۰ نفر بود، جمعیت ۸۰۰ نفری شرکت میکردند که ۴۰۰ نفرشون دانشجو نبودند حتی. اما چطور میشه که یک آدم به حدی از مقبولیت و عالم بودن برسه که این جمعیت و در مراسمهای دیگری جمعیت بیشتری حضور پیدا میکردن، فقط بخاطر سخنان ایشون؟ این توی ذهنم بود که توی اون زمان خب وضع فساد خیلی بد بود، کاباره و سینما و مشروب فروشی و... هر آنچیزی که برای به فساد کشیدن جوونها لازمه بود، اما اما با این حال ما توی همین زمان جوونایی رو میبینم که مسجد رو، آمفی تاتر رو، حسینیه رو بخاطر شنیدن سخنان شهید مطهری یا آیتاله طالقانی یا حضرت آقا و... پر میکنند. بنظرم منابع ساواک واقعا همت زیادی داشتند؛ چون من میدیدم که با چه دقت و چه جزئیاتی سخنرانیهای شهید رو توی گزارششون میاوردن و کامل مینوشتن و این به نظرم اومد که مطالبی که شهید میگن واقعا سطح بالا بود و برای مخاطب ارزش قائل میشدند. یعنی ایشون موضوعاتی رو برای سخنرانی انتخاب میکردند که شما اگر از اون جلسه خارج بشید قطعا به علمتون افزوده شده، به واسطهی شنیدن سخنان ایشون. مرام شهید رو دیدم وقتی که از حسینیهی ارشاد کناره گرفتند ولی دکتر شریعتی همچنان ماندن و با وجود اختلاف نظرهایی که شهید با دکتر شریعتی داشتند باز هم مثلا یک جا دیدم شهید پای سخنان دکتر شریعتی نشستند. چقدر متواضع و خاکی... این کتاب یک نمونه کتاب خاطرات از شهید بود با این تفاوت که خاطرات منابع ساواک بود:). و واقعا شهید یک انسان شجاعی بود. انشاءالله که با امام حسین(ع) محشور بشند و خوشا به سعادت امام خمینی(ره) که همچین یاوری داشتند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.