یادداشت

عاشقی به سبک ون گوگ
        [تذکری که کاش من هم می‌دونستم: بخش انتهایی کتاب رو‌ باید در وقت مناسب و با حال مناسب خوند.]
شگفت‌انگیز و فراموش‌نشدنی، نزدیک‌ترین واژه‌هایی بودند که می‌‌شد برای توصیف کتاب‌ به کار ببرم‌. حقیقتا همه چیز در کتاب فوق‌العاده‌ بود؛ طراحی شخصیت و محیط و موقعیت‌، انتقال حس، ایجاد کشش، و طراحی‌‌ پایان. 
درست مثل حسی که در مورد «بی‌کتابی» تجربه‌اش کردم، وقتی کتاب به انتهای درخشانش رسیده بود دوست داشتم مثل تماشاگرهای پرده‌ی سینما، به احترام نویسنده بایستم و چند دقیقه ممتد تشویقش کنم.
عمیقاً متأسفم که چرا در دو هفته‌ خوندمش و طولانی‌تر نکردم بازه‌ی خوندنم رو تا بیشتر لذت ببرم،
به امید روزی که تمام نویسنده‌های فارسی زبان ما رو در این دوراهی دوست داشتنی - طولانی کردنِ مطالعه و لذت، یا اتمام زودهنگام و لذت بردن از پایان کتاب- قرار بدند.

      
18

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.