یادداشت پیمان قیصری
1402/12/18
4.0
4
کتاب وصیتها (وصایا/اعترافات/شهود/شواهد) پس از سالها در ادامهی کتاب سرگذشت ندیمه نوشته شده. اولین چیزی که نظر من رو جلب کرد جلد کتاب بود، اون نیمهی قرمز پوش الان سبزپوش شده... اما داستان کتاب تشکیل شده از نوشتههای سه نفر، عمه لیدیا که نوشتههایی رو مخفیانه مینویسه برای اینکه شاید در آینده پیدا و خونده بشه، این نوشته ها چیزی شبیه به اعتراف و سرگذشت هست. عمه لیدیا یکی از سران حکومت گیلیاد در بخش ساماندهی به وضعیت زنان و در واقع رئیس عمههاست. عمه لیدیا در نوشتههاش از قبل از تشکیل حکومت گیلیاد نحوهی پیوستنش به این حکومت تعریف میکنه تا هدفش و کارهایی که طی این سالها انجام داده و الان انجام میده، این اتفاقات سیر زمانی خطی نداره و مدام به حال و گذشته سفر میکنه. نفر دوم که نوشتههاش رو تحت عنوان گزارش شاهد میخونیم اگنس هست. دختری که کودکی خودش رو در ابتدای حکومت گیلیاد پشت سر گذاشته اگنس مادر مریضی داره و پدرش از فرماندهان هست. پس از مرگ مادرش و رو شدن واقعیتهایی از زندگیش در حالی که همسر جدید پدرش در تلاش برای شوهر دادن اون هست توسط عمه لیدیا به اردواهال، مکان زندگی عمهها وارد میشه. و البته قبل از اگنس، بکا، دوست اگنس که پس از اینکه شوهری براش پیدا شده بود خودکشی ناموفقی داشت، به اردواهال منتقل شده بود و بنابراین اگنس و بکا با هم هماتاق میشن. و نفر سوم که شاهد بعدی هست، دیزی، دختری که در کانادا زندگی میکنه و اون هم با گیلیاد ناآشنا نیست تا جایی که در تظاهراتی بر ضد حکومت گیلیاد در کانادا شرکت میکنه بر خلاف نظر پدر و مادرش که شدیداً از اون مراقبت میکردند. برای جلوگیری از اسپویل به همین میزان تعریف داستان بسنده میکنم. کتاب از نظر روایی سبک متفاوتی از سرگذشت ندیمه داره و میشه گفت ساده تر و روانتره. کتاب برای من جذاب بود هر چند انتهای کتاب عجله مشاهده میشد.ه
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.